aghushe eshgh
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید



نويسندگان
roya

آخرین مطالب


 
جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 22:5 :: نويسنده : roya

با تو نیستم
تو نخوان
با خودم زمزمه میکنم

.

.
.

من خوبم ….من آرامم……من قول داده ام

فقط کمی

تو را کم اورده ام

یادت هست؟ میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟

حالا تـــمــــــــام واژه ها در گلویم صف کشیده اند

با این همه واژه چه کنم؟

تکلیف اینهمه حرف نگفته چه می شود؟

باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گرده باد بیاندازم

باید خوب باشم

من خوبم ….من آرامم……من قول داده ام

فقط کمی

بی حوصله ام

آسمان روی سرم سنگینی میکند

روزهایم کش امده

هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم

باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم

روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند

چون

من خوبم ….من آرامم……من قول داده ام

تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد

اما شبها..

وای از شبها

هوای آغوشت دیوانه ام میکند

موهایم بد جوری بهانه دستانت را میگیرند

تک تک نجواهای شبانه ات لا به لای موهایم مانده اند

کاش لا اقل میشد فقط شب بخیر شبها را بگویی تا بخوابم

لالایی ها پیشکش

من خوبم ….من آرامم……من قول داده ام

فقط نمیدانم چرا هی آه میکشم

آه

و

آه

و بازم آه

خسته شدم از این همه آه

شبها تمام آه ها در سینه منند

ان قدر سوزناک هستند که می توانم با این همه آه دنیا را خاکستر کنم

اما حیف که قول داده ام

من خوبم ….من آرامم……

فقط کمی دلواپسم

کاش قول گرفته بودم از تو

برای کسی از ته دل نخندی

می ترسم مثل من عاشق خنده هایت شود

حال و روزش شود این…

تو که نمی مانی برایش آنوقت مثل من باید

آرام باشد …..خوب باشد….. قول داده باشد

بیچاره..

……………………………………………

نترس باز شروع نمیکنم اصلا تمام نشده که بخواهم شروع کنم

همین دلم برایت تنگ شده را هم به تو نمی گویم

تو راحت باش

من خوبم ….من آرامم……

آخر من قول داده ام که آرام باشم

باورت می شود؟ من خوبم

 
جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 22:2 :: نويسنده : roya

این بار

مینویسمت…

” تو ” را میان اصطحکاک مداد و کاغذ

گیر خواهم انداخت

شاید اینگونه بشود تو را

” تجربه ” کرد…!!!

برای تویی که قلبت پـاک است…

برای تو می نویسم……..

برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست…

برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست…

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست…

برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد…

برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است…

برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی…

برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی…

برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است …

برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است….

برای تویی که قلبت پـاک است…

برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است…

برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…

برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…

برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است…

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است……….

دوستت دارم تا ……..!

نه…!

دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد

بی حد و مرز دوستت دارم

 
جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : roya

 

اﯼ ﮐـﺎﺵ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺖ ﻋـﺎﺩﯼ ﺑﻮﺩﯾـﻢ ﻭﺍﺳـﻪ ﻫـﻢ

 

ﻣﯿﮕﻔﺘـﯿﻢ ﻣﯿﺨﻨـﺪﯾﺪﯾـﻢ

 

ﺧـﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻭﻧﺪﯾﻢ

 

ﺑﺎ ﻫﻢ ﺷـﺎﺩ ﺑﻮﺩﯾﻢ

 

ﻭﻟﯽ ﺣﯿـﻒ

 

ﻋﺎﺷـﻖ ﺷﺪﯾﻢ

 

ﺣـﺴـﺎﺱ ﺷﺪﯾﻢ

 

ﺑـﯽ ﻗـﺮﺍﺭ ﻫﻢ ﺷﺪﯾﻢ

 

ﺑﻪ ﻫﻢ ﺷـﮏ ﮐﺮﺩﯾﻢ

 

ﺩﻋـﻮﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ

 

ﻗﻬــﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ

 

ﮔـﺮﯾـﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ

 

ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﭘـﺸﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ

 

ﻭ ﯾﻪ ﺭﺍﺑـﻄﻪ ﺭﻭ ﺗـﻤﻮﻡ ﮐـﺮﺩﯾﻢ

 

 
جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 21:41 :: نويسنده : roya

یکم کمتر اگه بودی بهت عادت نمی کردم کجا رفتی؟!

که من اینجا
دارم پی ِ تو می گردم
هنوز روزای ِ بارونی منو به گریه میندازه
تو هرجایی که هستی باش
در ِ این خونه روت بازه
تو هرجایی که هستی باش
در ِ این خونه روت بازه
.
تو هرجایی دلم اونجاست بهت بدجور وابسته ــَم
یه جوری منتظر میشم
که تو باور کنی هستم
داره این حس ِ دلشوره همه دنیام و می گیره
می ترسم روزی برگردی
که واسه عاشقی دیره
.
.
.
به احساست وفا دارم به حسی که نیازم بود
تو این دنیا فقط عشقت
تنها امتیازم.بود
برای ِ دیدنت دارم تموم ِ شهر و می گردم
یکم کمتر اگه بودی
بهت عادت نمی کردم

 
پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 23:36 :: نويسنده : roya

زن قداســـــــــــــت است…

برای با او بودن باید مـــرد بود…

نه نــــــر….!

 
پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 23:32 :: نويسنده : roya

رفته بودم حموم مامانم اومده پشت در میگه :حمومی؟؟!؟!
میگم :پ نه پ اینجا لندن صدای منو از رادیو بی بی سی میشنوین!!!
میگه :خالت اینا اومدن. دختراش رفتن پای کامپیوترت!! حوله رو از پشت در برداشتم!! امشب بمون لندن آدم شو تا دفعه دیگه درست جواب بدی!!!!

 
پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 23:28 :: نويسنده : roya

دوست دارم تا ابد یادت کنم

با صدایی خسته فریادت کنم

دوست دارم با تو باشم هر زمان

گر تو باشی،من نبارم بی امان

 
پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 23:22 :: نويسنده : roya

آموخته ام که سکوت تنها درسی است که ما خیلی دیر یاد می گیریم

اموخته ام که این ترس از مشکلات است که انسان را می کشد نه خود مشکلات

آموخته ام که یکباره نمیتوان همه چیز را تغییر داد

آموخته ام که آرامش نعمت بزرگی است کهقدر آن راباید بدانیم

آموخته ام که در همه ی لحظات در هر شرایطی به خدا ایمان داشته باشیم

آموخته ام که گاهی کوچکتر ها بیشتر از بزرگترها می دانند

آموخته ام که خدا همیشه همراه من است

آموخته ام که اگر چیزی را نمیدانم با شهامت بگویم نمی دانم

آموخته ام که اگر به آنچه خواستم نرسیدم یعنی خدا بهتر از آن را برایم فراهم آورده است

آموخته ام وقتی نا امید میشوم خداوند باتمام عظمتش ناراحت می شود وعاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش

بار دیگر امیدوار شوم

 
شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, :: 14:35 :: نويسنده : roya

شبـــــــیه مه شده بـــــــــودی

نه میــــــــشد در آغوشت گرفــــــت

و نه آنســـــــــــوی تو را دیـــــــد

تنـــــــــــــها میشد در تـــــو گم شد

که شـــــــدم...

 
شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, :: 14:27 :: نويسنده : roya

خرابم …

خراب …

به اندازه همان قاضی که متهم اعدامی اش رفیقش بود.